مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
ای بقیعت ملجأ و مأوای أهل اشک و آه میکشد در مـاتم تو از درونش آه؛ مـاه نه چراغی نه کسی نه خادمی نه گریهکن نه مزاری، نه ضریحی، نه حریم و بارگاه شصت وأندی سال از عمر شریفت میگذشت تا که بردند عاقبت روزی تو را در قتلگاه پا برهنه، دست بسته، نه عبا بر دوش، آه من فـدای غـربـتت ای بیپـنـاهِ بیگـنـاه زهر انگوری که منصور از جفا آماده کرد باعث آن شد که رفت از شانههای دین پناه گاه از سوز عطش میگفت در دل یا حسین هـیزم آوردند؛ یـاد مـادرش میکرد گاه ای مدینه باز هم در کوچههای خستهات مردی از ایل و تبار پاکها گم کرد راه آنچه از فعل و رضا در اشکهای خالق است گریههای حضرت شیرین فضائل صادق است |